top of page

2کتاب عجیب قرن عجیب و پیچیده مغزت منفجر میشه


این کتاب به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده و همچنین برندهٔ جایزهٔ جایزه کتاب ونجین چین در سال ۲۰۱۵ شده‌است.

واکنش‌ها نسبت به این کتاب متفاوت بوده‌است. محققین و دانشگاهیان با زمینهٔ تحقیقاتی مشابه با نویسنده، از این کتاب استقبال خوبی نداشته‌اند و نسبت به صحت مطالب آن ابراز تردید کرده‌اند. این در حالی است که عامه مردم، بیشتر آن را جالب و مفید یافته‌اند.

دکتر کریستوفر رابرت هالپایک، انسان‌شناس، کتاب را مورد نقد و بررسی قرار داده و «بهره ای جدی از علم» در آن نیافته‌است.[۵] هالپایک اشاره می‌کند که: «هرجا فکت‌هایی که هراری ارائه می‌کند صحیح هستند، تازگی ندارند و هرجا وی تلاش می‌کند تا فکت‌های تازه‌ای ارائه دهد معمولاً به خطا می‌افتد. خطاهایی که بعضاً بسیار بزرگ هستند.» وی در ادامه کل کتاب را به عنوان یک «سرگرمی» برمی‌شمارد که «تاخت و تاز فکری وحشیانه‌ای است در عرصه تاریخ، با جلوه‌های احساسی از حدس و گمان که با پیش‌گویی‌های وحشتناکی دربارهٔ آینده بشر خاتمه می‌یابد.»

چارلز سی من، خبرنگار حوزهٔ دانش، در «وال استریت ژورنال» نتیجه‌گیری می‌کند که «حرف‌های زیادی دربارهٔ ادعاهای شورانگیز اما بی‌سند نویسنده می‌توان زد.»

انسان‌شناس فرگشتی، آوی توشمان، در نقدی که در «واشینگتن پست» منتشر می‌کند، به مشکلاتی که ریشه در تضاد بین «ذهن آزاد علمی» و «جهان‌بینی تیره» نویسنده دارند اشاره می‌کند.[

جان سکستون، کارشناس ارشد مطالعات اجتماعی در دانشگاه شیکاگو، نتیجه‌گیری می‌کند که «این کتاب اساساً کتابی غیرجدی است و شایستگی این همه توجه و تحسین را ندارد.»

مارکوس پاول، نویسنده، در نقدی که بر کتاب می‌نویسد آن را «فریبنده اما معیوب» توصیف می‌کند.[وی همچنین در نقد کتاب به موارد زیر اشاره می‌کند:

  1. هراری بیشتر یک دانشمند حوزه اجتماعی است تا یک فیلسوف، منطق‌دان یا تاریخ‌شناس.

  2. هراری در ارائه باورهای مسیحیان به وضوح بسیار ضعیف عمل کرده‌است.

  3. از یک محقق انتظار می‌رود که نظرات هردو طرف یک بحث را مطرح کند، نه اینکه مانند هراری یک گزارش عوام فریبانهٔ یک‌سویه ارائه دهد.

  4. هراری از توضیح دلایل غلبهٔ مسیحیت بر امپراطوری توانای روم ناتوان است.

  5. در یک کتاب محققانه، اگر به اثرات منفی کلیسا اشاره شده‌است، چرا کوچکترین اشاره‌ای هم به جنبه‌های مثبت کلیسا نرفته‌است؟

  6. یک خط سیر فلسفی غلط در کل کتاب وجود دارد که به‌طور مداوم نتیجه‌گیری‌های او را تهدید به فروپاشی می‌کند. کل بحث او بر این بنا استوار شده که نوع بشر صرفاً محصول فرگشت‌های تصادفی است و این بدان معنی است که وی از دیدن هرگونه تعمد در طول تاریخ ناتوان است.

  7. بسیاری از سخنان او بر پایه فرضیات بی‌دلیل و اثبات نشده‌است.[۹]


Comments


Post: Blog2 Post
bottom of page